#میفرماد:
لطفاً به بند اول سبابهات بگو
یک ذره صبر و حوصلهاش، بیشتر شود
از بخل؛ زنگ خانهی من، سکته میکند
دستت اگر کمی متمایل به در شود!
.
سبک شعر گفتن حسین صفا، خاص، جذاب و البته اغلب اوقات تلخ است. قطعا بخش بزرگی از هویت و ویژگیهای آثار #محسن_چاوشی مدیون اشعار #حسین_صفا ست. استفاده از تعابیر کوچه بازاری و محاورهای یکی از ویژگیهایی است که تقریبا او را منحصر به فرد میکند. او حتی ابایی ندارد از کلمات بیگانهای که امروزه در فارسی مرسوم شدهاند استفاده کند و مثلا #اتوبوس را با عبوس هم قافیه کند. یا در کتاب منجنیق بگوید "بتاز گلهی اکسیژن" یا "و به جز چند عکس پرسنلی، چیزی از زندگی به یادم نیست" یا "گیوتینهایِ بیخِ گردنِ من!" یا " که نقشی از رُژ گلگونت هنوز بر لب این جام است" یا "دریغ از اتوبوسی که رفت و باز نیامد" و...
فارغ از این که بعضی وقتها این تعابیر خیلی قُرص نیستند اما این که حسین صفا خودش است و دنبال ادا در آوردن نیست باعث شده که او و غزلهایش بکر باشند و آدم به خودش نگوید خب بهتر از اینها را حافظ و سعدی و... گفتهاند!
.
غزلهای منجنیق در نگاه اول شاید شعر نو به نظر بیایند چرا که هر مصرع خودش از دو یا چند بخش تشکیل شده است و این به شاعر اجازه داده که راحتتر بتواند تعابیر عجیبش را در شعر بگنجاند و همچنین به آن وزنهای دلنشینتری بدهد. مثل این بیت:
تو در کتاب نبودی
و دست یاوه نویسان
برید گوش دهان را
سپس کلاغ رکیکی
پرید از کلمات و
نشست روی زبانها
.
شاید بتوان گفت که دلنشینترین آثار حسین صفا اشعار اجتماعی او هستند و حتی عاشقانههایش هم، رنگ تلخ نقدهای تلخ اجتماعی دارند و این هم نکتهی دیگریست که حسین صفا را خواندنیتر از خیلی از هم صنفهایش کرده است. هر چند که به نظرم این نقدها گاهی خیلی سطحی هستند و همه را به یک چوب میرانند و رگههایی از خودبزرگبینی و تحقیر جامعه در آن به وجود میآورد مثل شعر "ما بزرگ و نادانیم" که محسن چاوشی هم آن را خواند، مخاطبان زیادی هم آن را پسندیدند و اما من ذرهای از آن لذت نبردم.
.
پیشتر گفتم که آثار چاوشی مدیون حسین صفاست، اما باید این نکته را هم گفت که صفا هم مدیون چاوشی است.این فقط چاوشی است که میتواند شعر بی مفهومی مثل "چه اسبها که درونت به اهتزاز در آمد" را بخواند و ما از آن لذت ببریم!
.
القصه؛ اگر بعضی تعابیر بیمفهوم یا لااقل نامفهوم و گنگ و بعضی ترکیبات ظاهراً عمیق و بارنگ لعاب روشنفکری ولی در حقیقت سطحی را کنار بگذاریم، منجنیق خواندنی است و خواندنش با کمی چاشنی فکر و مداقه و احتیاط توصیه میشود.